آخر این چه شیوهای است که برخی روحانیون و متدینین با عملکردشان در پیش گرفتهاند و تیشه بر ریشهی دین میزنند؟ « صدای استان » – امید دریسی : وارد اتاق محل کار شد، خسته و مغموم بهنظر میرسید.. گرچه معمولاً همکار ما خستهست اما اینبار خستهتر از دفعات قبلی به اتاق محل کار…
سایت خبری تحلیلی صدای استان:
آخر این چه شیوهای است که برخی روحانیون و متدینین با عملکردشان در پیش گرفتهاند و تیشه بر ریشهی دین میزنند؟
« صدای استان » – امید دریسی : وارد اتاق محل کار شد، خسته و مغموم بهنظر میرسید.. گرچه معمولاً همکار ما خستهست اما اینبار خستهتر از دفعات قبلی به اتاق محل کار آمد! با اینکه اول صبح بود و حکماً میبایست بعد از یک استراحتِ شبانه و کافی، سرحال و قبراق نشان میداد اما اینگونه نمینمود. بی آنکه پرسشی مطرح کرده باشم با جملهی کوتاهِ “امروز حالم خراب است” به سمت میز کارش رفت، نشست و در ادامه، داستان خستگیاش را آنطور که در ذیل میآید توضیح داد:
《دیروز در راه منزل اتفاقی با یک سیدِ معمم همسفر شدم تا او را به مقصد برسانم. همکلام که شدیم متوجهم کرد که دلش پر است. لبریز از حادثهای که بیدلیل و بیآنکه مقصر باشد برایش پیش آمده بوده و مدام خودخوری میکرد که دارد تاوان اعمال دیگران را میپردازد. قضیه از این قرار بود که روحانیِ سید قبل از سوار شدن در ماشین من با یک خودروی ۲۰۶ مواجه شده و دختر خانمی پس از کشیدن شیشهی خودرو به پایین بدون آنکه کلامی مابین آنها رد و بدل شود آب دهانش را به صورت او انداخته بود…!》(نقل به مضمون با تلخیص)
این مقدمه کافیست تا خوانندگان بیشتر و بهتر به چراییِ این نوشتار و چراییِ این کُنش پی ببرند. ابتدا لازم میدانم قبل از هر چیزی دو نکته را اعلام دارم:
۱. قویاً و صریحاً از حرکت زشت و ناپسندی که در خیابان توسط آن دختر صورت پذیرفته است تبری جسته و حتماً در باور من محکوم است.
۲. این گفتار در بر گیرندهی همهی روحانیون نیست. مبرهن است نقدها متوجه کسانیست که با عملکردهای ضعیف خود نگاهِ قِسمی از جامعه را مقابل این قشر با دیده تردید قرار دادهاند. نخست بهطور شفاف این دو نکته بیان شد تا موضع نویسنده نسبت به کُنش آن دختر که در واقع واکنشی است نسبت به عملکرد روحانیت در این سالها، خلط مبحث نگردد.
نویسنده این سطور خود فرزند انقلاب است. درست است که پیش از انقلاب را ندیده، اما شنیده و خوانده و میداند که جایگاه روحانیت چه جایگاه رفیعی بوده است. در تعاریف پدران ما و البته شواهد و قرائن، آن سالها مردم از روحانیون و منتسبین دینی چیزی جز صداقت و امانتداری نمیدیدند. چه بپذیریم چه نه، روحانیت دقیقاً برای مردم نماد دین است و از دید مردم عملکرد این قشر مستقیم بر کار دین گره میزند و قضاوت میکنند. عموم مردم فرصت و دقت مورد نظر برای تفکیک اصل دین از مجریان دینی را ندارند لذا خوبها و بدها را عیناً به پای دین مینویسند آنوقت میشود این وضعیتی که ما امروز در آن هستیم!
ما افرادی را داشتهایم که زبانزد بودهاند و گاهاً به عنوان ملاک و شاخص قرار میگرفتهاند. آیا توانستهایم روحانیونی چون طالقانی، شهیدان بهشتی و مطهری را بازتولید کنیم؟ اگر نه، چرا؟! جواب این چرا را مردم نباید بدهند، روحانیت موظف است پاسخ دهد که چرا؟
متأسفانه کار به جایی رسیده که عدهای دینداری را افتخار نمیدانند، از این گذشته حتی تظاهر به دینداری نیز کمکم دارد رنگ میبازد!
با خود صادق باشیم! فرزندانمان را به انواع کلاسهای تقویتی، موسیقی، زبان، روباتیک، آیمت و… میفرستیم یا به کلاسهای قرآن و تربیتهای دینی؟ جواب سوال پر واضح است!
روحانیت جواب دهد چرا روزگارمان اینچنین شد که ارجحیت مردم پس از چهار دهه اینگونه چرخید و علاقهمندی و دغدغه مردم نسبت به دینداری و تعالیم دینیِ فرزندانشان کمرنگ شد؟
چه چیزی باعث بهوجود آمدن این وضعیت شد؟ دین خدا که عوض نشده است! پس روحانیت باید پاسخ دهد.. و البته که پاسخی از جنس فرار رو به جلو و نخنما شده نیز خیر. اینکه در جایگاه شاکی بنشیند و متهمان اصلیِ دیننداری را در فرزندان این مرز و بوم جستجو کرده و انواع و اقسام اتهاماتی چون تهاجم فرهنگی و شبکههای ماهوارهای و… را روانه آنان کند پذیرفتنی نیست!
نگارنده یادداشت البته پاسخهایی اندک و اجمالی را یادآور میشود.
برخی پاسخها در گفتار آن روحانییی است که تریبون رسمی دارد و به جوانان دانشگاهی میگوید اگر از روی پرچم آمریکا رد نشوند جاسوس هستند!
برخی پاسخها هم در گفتار آن روحانیِ بلندپایهای است که از تریبون نماز جمعه میفرماید فلان دیپلمات خارجی باید تکهتکه شود و تکه بزرگش گوشش باشد!
قسمتی از پاسخها هم از آنِ آن مجریِ خانمی است که با چادر و حجاب صاف در چشمان مردم مینگرد و میگوید اگر کسی مانند ما سلحشورانه فکر نمیکند جمع کند از ایران برود! صد البته معلوم است که بین مردم و دین فاصلهها میافتد و آنوقت است که مردم بیخیال پرورش فرزندانی میشوند که نظیر اینها باشند!
وقتی رئیس جمهور معمم ما خود را از مهمترین تصمیم بنزینی کنار میبیند و میگوید من هم مثل شما صبح جمعه از خواب بیدار شدهام و فهمیدهام! میشود همین که مردم جایگاه حقوقی ایشان را کنار گذاشته و میگویند لااقل به حرمت لباس پیامبر اینچنین موجب وهن این لباس نمیشدید و اینگونه اظهار نظر نمیکردید.
چرا باید مردم از آن آیتالله که میآید کتاب علمی و پزشکی را به بهانهی طب اسلامی میسوزاند استقبال کنند و الگو بردارند؟!
در حوزهی مداحیها ورود نمیکنم که چه افتضاحاتی به بار آوردهایم و کاسبی میکنیم و گاهاً با بروز رفتارهای غیر عادی موجبات تهیهی خوراک برای رسانههای بیگانه را فراهم آوردهایم!
آخر این چه شیوهای است که برخی روحانیون و متدینین با عملکردشان در پیش گرفتهاند و تیشه بر ریشهی دین میزنند؟ نباید با رفتارمان جملهی حافظ را مدام بین آحاد مردم پررنگتر کنیم که راه به راه بگویند: “واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند / چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند.”
جان کلام همانکه ابتدای این سیاهه نیز بدان اشاره شد. مردم فرصت و دقت کافی جهت تفکیکِ اصل دین با رفتار مجریان دینی را ندارند و از همینجاست که وقتی با یک کُنش غیرحرفهای روبرو میشوند آن را با واکنشی غیرحرفهایتر پاسخ میدهند. الحق و الانصاف خویشتنداری از سوی عموم صورت پذیرفته و این واکنشها پس از چندین و چند سال نمایان شده است و نیک میدانیم این نجابت ریشه در عقبهی روحانیت و عملکردشان در سابق و حرمت روحانیون از قبل دارد.
سابقاً روحانیون ما در مناصب حکومتی و دولتی نغلتیده بودند لذا مردم هم کژیها و ناراستیها را از ایشان نمیدیدند و از همانان که دیدند پروندههایشان را در دست چپشان نهادند و رهسپارشان کردند!
اکنون اما قضیه متفاوت است، روحانیت دقیقاً صاحب منصب است و ید طولانی در اشغال مناصب در این ۴ دهه از گذشت انقلاب دارد. نفوذ اجرایی دارد و از فدراسیون فوتبال گرفته تا نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز و مصلحتدان و ارشادی و و و همه و همه را قبضه کردهاند. بنابراین به همان اندازه هم باید پاسخگو باشد.
امید دریسی ۹۸/۱۱/۸
مثل همیشه عالی بود جناب دریسی قلمتان مانا
سلام جناب دریسی عزیز. مطلب شما را کامل و با دقت خواندم.
۱. این که روحانیت نیز باید پاسخگو باشد حرف صحیحی است.
۲. بعد از انقلاب نیز روحانی های بزرگی همچون بهشتی و غیره داشته و داریم… آقای مصباح، آقای جوادی آملی، قرائتی و …
۳. این که روحانیت باید پاسخگوی رفتار زشت آن دختر باشد درست است پس بقیه چی؟
۴. تکنولوژی… تمدن غرب… ذات انسان… فرهنگ غیر دینی… تبلیغات رسانه ای خارجی… اسلام هراسی … و …. نقش اینها چه می شود؟
سلام آقای دریسی
چه خوب حرف دل می زنید … والا مردم به نظرم خیلی خسته از همه چیز شده اند. و تنها چیزی که نمی،بینیم پاسخگویی است و بس
عالی
زنده باد درود واقعا دید نافذ شما مایه مباهات است
کاکا احسنت
احسنت بر قلم شیوای جناب دریسی
شاعر هفتصد سال پیش فرمودند
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر میکنند
چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر میکنند
گوییا باور نمیدارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور میکنند
یا رب این نودولتان را با خر خودشان نشان
کاین همه ناز از غلام ترک و استر میکنند
امید جان انشاءالله جامعه به سنت درست و عالی به پیش برود
احسنت
با درووووووود فراوان خدمت جناب دریسی
برادر من ّ: آسوده دلان را غم شوریده سران نیست
این طایفه را غصه رنج دگران نیست
ای هموطنان باری اگر هست ببندیم
این مُلک اقامتگه ما رهگذران نیست
سلام.درود بر قلم شما که انصافا به نکات مهم و ریزی اشاره کردید و ای کاش روحانیونی که تریبون به دست هستند الگویی باشند برای بهتر دیده شدن دین و نه لکه ننگی در دید مردم مسلمان و دین اسلام.
به امید روزی که ریشه ظلم و ظالم در این سرزمین خشکانده شود.
عالی بود..👌در تکمیل نوشته شما باید بگم که بنظرم یکی از مهمترین دلایل فاصله مردم از دین و روحانیت اینه که خط فکر روحانیون گرامی ما تو همون چهل سال قبل مونده و نتونسته با خواست جامعه خودش رو همراه کنه و به روز تر باشه، چون بیشتر عملکرد اونها مورد پسند چهارنسل قبل هست تا جوانتر ها
و ضمنا همونطور که میبینیم موضع گیری های روحانیت نسبت به مسائل روز فقط در حد ابراز نگرانی یا تذکر شده، بدون عملکرد مثبت تر و کارا تر.. انگار اونها جز همون روحانیونی نیستن که در اعتراض، تنباکو رو حرام کردن و یا انقلاب کردن
سلام جناب دریسی ۔
اونقدر ملت از این سیاستمداری آخوندھا لطمہ و ضربہ خوردہ اند کہ جای ملاحظہ گری،مصلحت اندیشی ندارد۔یقین بدانید کہ اگر امثال شھید بھشتے و شھیدمطھری ھم میبودند در چرخہ ی پوست اندازی نظام پوست انداختہ بودند،ھمچنانکہ کردند آنچہ کہ نمی باید با علمداران مکتب اون تفکر ۔۔رسالت این قوم از مسیر دین نمیگذرد
درودجناب درسی .کاملادرست میفرماییدومن خیلی کوتاه به دلیل دیگر اشاره کنم که پیشرفت تکنولوژی خیلی به درک مردم نسبت به. مسائلی که قبلا میشنیدند کمک کرده است
با تشکر از جناب دریسی مطلب ارزنده شما رو خوندم بله درست میفرمایید ولی کسی پاسخگو نیست متاسفانه
سلام وخسته نباشید جای بسیار تامل دارد تشکر از اقای دریسی که اینگونه در این جبهه فرهنگی تلاش میکند
سلام وخسته نباشید جای بسیار تامل دارد تشکر از اقای دریسی که اینگونه در این جبهه فرهنگی تلاش میکند
درودبرشما.بسیارعالی
درود بر جناب دریسی
برادرم سخنت حق و حق پایدار
من که به جان و دل میپذیرم هزار آفرین بر شما که حرف دل ما را گفتی برادرم آن قشر که باید بپذیرند دیگر گوش شنیدن ندارند ، در حوزه علوم غیر دینی در جامعه ای که شاگرد بیشتر از معلم میداند و معلم همواره از این قضیه رنج میبرد اما نمی پذیرد چاره ای نیست باید صبر کرد تا شاگرد استاد شود در این صورت علم ضربه ای نمی بیند ولی رشد علمی در آن جامعه کند و گاها در دراز مدت موقف میشود
اما در حوزه دین چون با اعتقاد مردم مربوط است بلا خیز و جبران نا پذیر است همه ادیان در طول تاریخ گرفتار چنین بلایایی بوده اند خدا خودش به فریاد دینش برسد
۳۰ سال قبل در سفر ورزشی اگر ۲۰ نفر بودیم یکی دو نفر نماز نمی خواند
۲۰ سال قبل تعداد نماز گزار در گروه نصف شد
۱۰ سال قبل تا کنون فقط دو سه نفر نماز میخوانند که بقیه آنها را مسخره میکنند و مرتجع میدانند عامل دین زدایی همین پرسش های بلا جواب شماست
دین را ب دیندار و کار را ب کاردان و سیاست را ب سیاس و اداره را ب مدیر و دولت را ب دول مرد و ورزش را ب ورزشکار و دانشگاه را ب دانشگاهی باید سپرد.
تو همه ی زمینه ها توسط مسئولین کاستی داریم ، منتها روحانیت زیر ذره بینه و دلیل عمده ش هم اینه که این جامعه ادعای پاکدستی دارن و وقتی عده ای از ایشان بر خلاف رفتار میکنند چوبش رو کل جامعه روحانیت میخوره، وقتی در جامعه ای بُلد هستی باید خیلی مراقب رفتارت باشی
یک کلام پسندیدم ،ولی میشود هم روحانی بود وهم متخصص ،تخصص بهترازتعهد است ولی تخصص بی تعهد سم است ،به هر حال متاسفانه به علت کم کاری وهمچنین تبلیغات فعلا روحانیون سیبل هستند
چقدر زیبا و جذاب بود. کاش بیشتر نوشته بود. خودم که خوندم برای یه جمع چند نفری هم خوندم. اولین بار بود به این سایت میام و مطلب می خونم ازتون سپاسگزارم. از نویسنده مطلب تشکر می کنم بابت این یادداشت شجاعانه و حق. امیدوارم بازم بیام به سایتتون و مطالب بیشتری بخونم.
سلام و خسته نباشی حرف شما بجاست اما از یک موضوع غافل شدید .
۱ -نقش رسانه های دشمن در ستیز با علما و تمام مناسک دینی
۲- نقس دلباختگان داخلی که همگام و همراه با دشمن سعی در کمرنگ کردن باورهای دینی دارند..
نقش صدها شبکه فارسی زبان و پخش انواع توهین و تهمت به مقدسات دینی چیست؟؟
شبیخون فرهنگی چیست؟؟
یعنی دشمن یک هجوم فکری اعتقادی و اخلاقی (فرهنگی) ناگهانی و غافلگیرانه را متوجه یک ملت می کند تا باورها و اعتقادات و اخلاق آن جامعه را متلاشی کرده و یا حداقل از کار آیی لازم باز دارد. و این شبیخون شیوه های خاص کارشناسی شده خود را همراه دارد و در واقع جنگی تمام عیار نه با تسلیحات نظامی بلکه با موضوعات فرهنگی است
حرف حساب
بسیار متن شیوا با مفاهیم ارزنده و دقیقی بود ،حرف دل من بود….این روزگار ما هم با این اوصاف میگذرد امیدوارم برای نسل های بعد این دو دستگی یا چند دستگی های عقیدتی وجود نداشته باشه چون تفکیک عقاید به مرور باعث تفکیک دلهای مردم به کشور میشه