جمعه, ۳۱ فروردین , ۱۴۰۳
کد خبر: 25350
تعداد نظرات: ۱

به قلم لیلا کرمی   « صدای استان »؛ آنگاه که بحث حمایت مطرح می‌شود، قطعا مفاهیم دیگری چون انتظار، پشتیبانی، توقع، وظیفه  و… نیز مانند قطار پشت سرش ظاهر می‌شوند.این که ما باید تا کجا کسی را حمایت کنیم و موضوع مورد حمایت باید چقدر با ارزش‌های ما همخوانی داشته باشد جای بحث دارد….

تاریخ انتشار: شنبه ، 7 دی 1398 - 11:01

به قلم لیلا کرمی

 

Image result for ‫حد و مرز حمایت‬‎« صدای استان »؛ آنگاه که بحث حمایت مطرح می‌شود، قطعا مفاهیم دیگری چون انتظار، پشتیبانی، توقع، وظیفه  و… نیز مانند قطار پشت سرش ظاهر می‌شوند.این که ما باید تا کجا کسی را حمایت کنیم و موضوع مورد حمایت باید چقدر با ارزش‌های ما همخوانی داشته باشد جای بحث دارد.

من تا کجا می‌توانم از تو انتظار حمایت  داشته باشم و تا کجای انتظارم معقول و درست است و بالعکس؟ تو چقدر و تا چه حد از حمایتت را به من می‌دهی و مرا لایق آن میدانی و چقدرش را از من دریغ میکنی؟

 

اینها موضوعاتی به هم وابسته و پپیچیده‌ای است که تنها ظاهری ساده دارد. توقع، انتظار، مطالبه… اینها همه شاخه‌هایی از درخت حمایتند و ما بسته به چیزی که طلب می‌کنیم  کلمه مناسب را برایش انتخاب می‌کنیم. همه ما با این حرف‌ها آشنا هستیم و مدام با آن مواجه می‌شویم که بعضی می‌گویند “هیچوقت از هیچ کس انتظاری نداشته باش!”

 

 

ولی واقعا چنین چیزی ممکن نیست در دنیایی که آدم‌هایش به خاطر بهشت خدا و یا تشویق واحترام دیگران نیکوکاری می‌کنند، چطور می‌توان از کسی انتظاری نداشت؟! همین توقع بهشت و تشویق و… خودش انتظار است. پس این ذات ماست که با توقع و درخواست حمایت گره خورده است. تصور کنید برای خرید لباسی به مغازه بروید و فروشنده به شما بگوید فلان مبلغ را فعلا پرداخت کن ولی “توقع” دریافت لباس نداشته باش. شاید بدهم شاید ندهم.

 

 

انسان بابت کاری که انجام داده، چیزی مطالبه میکند و یا انتظار نتیجه‌ای را دارد. یعنی آن نتیجه، بی‎دلیل و بدون مقدمه اتفاق نمی‌افتد. دانش‌آموز در کلاس فعالیت می‌کند تا در نهایت نمره کلاسی خوبی از معلمش دریافت کند. کارمند خوب کار می‌کند تا تشویقی و ارتقاء از کارفرمای خود بگیرد. کودک دندان خود را مسواک می‌زند تا قصه آخر شب را از پدرش جایزه بگیرد. پس بدون مقدمه و عمل، انتظار حمایت و تشویق داشتن بسیار غیرمنطقی است.

 

 

موضوع دیگری که اتفاق می‌افتد این است که گاهی افراد وعده کار و یا عملی را می‌دهند و میخواهند از قبل جایزه‌شان را دریافت کنند. مثلا کودک می‌گوید اول قصه بگو تا من بعد از آن مسواک بزنم. البته این وعده‌ها از متولدین دهه ۹۰ بعید نیست ولی خب ما در کودکی قاعدتا چنین انتظاراتی نداشتیم چرا که می‌دانستیم هم عمل و هم نتیجه (مسواک زدن و قصه شنیدن) مربوط به خود ماست و گذاشتن شرط غیرمنطقی و مسخره است.پس باید برای دریافت نتیجه پیش از عمل، به فرد مورد نظر دلیل بدهیم چرا باید او این کار را برای ما انجام بدهد؟! آن پدر ممکن است با توجه به شناختی که از کودکش دارد مطمئن باشد که وقتی کودکش میگوید ” قول می‌دهم بعد از قصه مسواک بزنم”، حتما میزند پس اینبار اول برایش قصه بخواند.

 

 

در راستای همین موضوعِ ” مطالبه ی پیش از عمل”  و یا “انتظار نتیجه ی قبل از عمل” می‌توانیم به عرف جامعه هم رجوع کنیم. مثلا فلان فرد معتبربرای کمک به شخصی، او را برای خرید جنسی قسطی از مغازه دوستش، نزد او می‌فرستند و می‌گوید : “برو بگو از طرف من آمده‌ای خودش مشکلت را حل می‌کند.” و اتفاقا همین اتفاق هم می‌افتد. چگونه؟ به واسطه اعتبار او. به واسطه شهرت و درستی واحترام او. آن مغازه‌دار یا قبلا از طرف آن فرد معتبر لطفی شامل حالش شده و به او بدهکار است و یا می‌داند که آن فرد سرشناس، مدیونش نخواهد ماند و در آینده کارش را جبران خواهد کرد. پس ما همگی به نوعی درگیر انتظار و توقع هستیم و این موضوع هیچ‌گونه محدودیت جنسی و سنی هم ندارد و تنها در صورتی می‎توان انتظار نتیجه پیش از عمل داشت که پیشینه  ارزشی و اعتبار، از قبل وجود داشته باشد.

 

 

حال برمی‌گردیم به سوال ابتدایی. تا کجا می‌توانم از تو انتظار داشته باشم و تا کجای انتظارم معقول و درست است؟

می‌دانیم که “حدود حمایت” واحد اندازه گیری ندارد. پس چطور می‌توانیم بفهمیم چقدر از انتظارمان منطقی است؟پاسخ این سوال گره‌خورده است با عقل و وجدانمان و متاسفانه هیچ واحد مشخصی برای تشخیص میزان درستیِ توقعی که مطالبه می‌شود، وجود ندارد. در راستای همین موضوع، بد نیست اشاره‌ای داشته باشیم به توقعات و انتظاراتی که مسئولین و همچنین نامزدهای انتخاباتی در رابطه با انتخابات پیش رو از مردم دارند.

چقدر از این انتظارات منطقیست؟ چه کسانی حقِ‌طلب حمایت با وجود شرایط فعلی را دارند؟ چند درصد؟ چه اتفاقی می‌افتد که بعضی‌ها با وجود کارنامه تاریک و مبهم‌شان از مردم توقع حمایت دارند و پشتشان به کدام اعتبار و پیشینه گرم است که قول و وعده می‌دهند؟

 

 

آنقدر که می‌توانم سوال بپرسم، جوابی ندارم. یاد دوران راهنمایی و دیکته زبان انگلیسی افتادم. آن زمان ما یک هم کلاسی به اسم زینب داشتیم . او مشکل ذهنی داشت و قاعدتا نباید در مدرسه عادی درس می‌خواند ولی با اصرار و التماس به دلیل نزدیک بودن مدرسه ما به خانه‌شان او را در مدرسه ما ثبت نام کرده بودند و ما سه سال با زینب همکلاسی بودیم. نمرات را همینطور ناپلئونی و از سر دلسوزی می‌گرفت و پاس می‌شد. زمانی که معلم زبان از ما دیکته زبان انگلیسی می‌گرفت، به زینب بر اساس کلمات اشتباهی که نوشته بود نمره نمی‌داد، نمره زینب بر اساس کلمات درسی که نوشته بود داده می‌شد. یعنی مثلا او با ۱۱ کلمه درستی که نوشته بود، نمره ۱۱ می‌گرفت که البته نمرات دیکته زینب به همین روش هم معمولا زیر۱۰ بود. حال کارنامه بعضی مسئولین و کاندیدهایی که انتظار حمایت دارند نیز باید مثل کارنامه زینب نمره داده شود یعنی بر اساس کارهای خوبی که انجام داده‌اند نه براساس کارهای بد، اهمال و اشتباهات‌شان، چرا که اگر غیر از این باشد پاس نمی‌شوند.

 

 

پس اولین سوالی که از بعضی‌ها باید پرسید، این است که چطور انتظار حمایت دارند؟ نه به خاطر وضعیت  و مشکلات به خاطر شخصِ خودت می‌پرسم کدام عملکرد و اعتبارت باعث شده این حجم اعتماد به نفس را با خود به دوش بکشی؟ سختت نیست؟ آخر اندازه اعتماد به نفست با اندازه خودت تناسب ندارد.!!

 

از طرفی اعتبار و رزومه بعضی‌ها هم قربانیِ شرایط فعلی و مشکلات غول پیکر مردم می‌شود. چیزی شبیه ” آش نخورده و دهن سوخته!” عده‎‌ای باید پاسخگوی چیزهایی باشند که تقصیر آنها نیست. مثل ریسمان سیاه و سفیدی که مارگزیده از آن می‌ترسد.

 

 

 

 


برچسب ها: #لیلا کرمی
تعداد نظرات: ۱
ناشناس
11:01 - 1398/10/07

عالی بود لیلا جان 👏👏

ارسال نظر

جدیدترین خبرها
بالا