صیادان میگویند تغییرات نرخ ارز و تورم دو سه سال اخیر هزینه هر سفر صیادی راحداقل سه برابر کرده و از حدود ۳ میلیون تومان به بیش از ۸ میلیون تومان افزایش داده است. « صدای استان »؛ حسین مرادی – پیرمردِ تورباف با عینک ذرهبینی؛ جوان ۳۰ سالهای که به گفته خودش علیرغم…
سایت خبری تحلیلی صدای استان:
صیادان میگویند تغییرات نرخ ارز و تورم دو سه سال اخیر هزینه هر سفر صیادی راحداقل سه برابر کرده و از حدود ۳ میلیون تومان به بیش از ۸ میلیون تومان افزایش داده است.
« صدای استان »؛ حسین مرادی – پیرمردِ تورباف با عینک ذرهبینی؛ جوان ۳۰ سالهای که به گفته خودش علیرغم اینکه ناخداست ولی به دلیل کسادی صیدتور صیادی میبافد؛ وانت سفید رنگی که گرگورها را برای برای صید آینده آورده، در کنار رفتوآمد مردمی که برای خرید میگو و ماهی تازه و البته کمی ارزانتر از بازار آمدهاند؛ بیشتر از هر چیزی توجه را در ساعات اولیه صبح، در اسکله ماهیگیری به خود جلب میکند. حالوهوای آرامی که نشانی از آشوب و نابسامانی وضعیت صید ندارد، اما وقتی پای صحبت ماهیگیران بنشینید، روی دیگر مشکلات معیشتی آنها چهره نمایان میکند.
اگر برای خیلیها، ماهی و ماهیگیری یاد پلوسبزی ماهی شب عید را زنده میکند، برای چهرههای آفتابسوختهای که ظاهرشان چندین سال پیرتر از سنوسال آنهاست، ماهی و ماهیگیری و دریا تمام زندگیشان است؛ اگر صید باشد چرخ زندگی میچرخد و اگر صیدی نباشد، درآمد جایگزینی وجود ندارد و باید دست خالی از اسکله به خانه بروند.
سختی و طاقتفرسا بودن کار صیادی تنها مشکل صیادان در بوشهر نیست، بلکه عدم رعایت قانون و یا وضع قوانین دستوپاگیر، بدون توجه به واقعیتهای موجود دریا و صیادی، بخش زیادی از صیادان را به فکر شغل دیگری انداخته است.
درآمدهای صید دیگر مانند گذشته نیست، هزینهها افزایش یافته، صید کم شده، ماهی و میگوی صید کرده را باید زیر قیمت به واسطهها بفروشند.
یک لنج با ۸ نفر صیاد برای یک سفر هفت تا ده روزه صیادی، حداقل ۸ میلیون تومان هزینه میکند و این غیر از هزینههای سالانه اتحادیه، دریابانی و… است و این در حالی است که در برخی سفرها به علت شرایط آب و هوایی ممکن است بدون هیچ صیدی به ساحل برگردد.
در حالی که حدود ۲ میلیون تومان فقط هزینه یخ مصرفی یک لنج صیادی است . وضعیت اقتصاد صیادان با بالا رفتن هزینهها به گونهای شده که به گفته یک ناخدای پابهسن گذاشته دیگر درآمد یک لنج برخی اوقات حتی هزینه مصرفی خود را نیز تامین نمیکند. موضوعی که باعث شده خیلی افراد باتجربه این حرفه مثل ناخداها، بیکار شده و یا تغییر شغل دهند.
معدود صیادانی هم که هنوز با تمام این مشکلات دل به دریا میزنند، از واسطهگری و دلالی در خرید صیدشان گلهمند هستند. صیادان قدیمی میگویند در دهه ۶۰ شیلات فرآوردههای صید آنها را با قیمت مناسب خریداری میکرد و ضمن ارائه به بازار داخلی، مازاد مصرف را به خارج از کشور صادر میکرد و از سوی دیگر ادوات و تجهیزات صید مانند تور و موتور لنج را بدون واسطه و با قیمت مناسب در اختیار صیادان قرار میداد.
صیاد کهنهکاری میگوید: «وقتی دلالی وجود نداشت، هزینهها پائینتر بود و دخل و خرج صید همخوانی داشت. اما اکنون با وجود واسطهها، هم هزینهها چند برابر شده و هم صیدمان را باید زیر قیمت واقعی بفروشیم.»
از طرف دیگر صیادانی که به علت نیاز مالی در ایام رکود صید، مجبور به پیشفروش صید خود به یزّافها (واسطههایی که ماهی را در اسکله از صیاد خریداری کرده و در بازار توزیع میکنند و یا میفروشند.) میشوند از سود ناعادلانهای که این واسطهها به جیب میزنند شاکی بوده، خواستار برنامهریزی مسئولان شیلات برای عرضه مستقیم صید به بازار فروش هستند، تا هم آنها از سود منطقی برخوردار شوند و هم مصرفکننده بتواند ماهی و میگو را با قیمت مناسب خریداری کند.
بیمه برای نصف خدمه
اضافه بر همه سختیهای کار و درآمد کم، بیمه از دیگر معضلات صیادان است. با وجود اینکه اداره شیلات، تعداد خدمه و صیاد هر لنج را ۸ نفر اعلام کرده، ولی فقط ۵ نفر از هر لنج بیمه میشوند؛ چرا که دولت فقط حق بیمه سهم کارفرما را حداکثر برای ۵ نفر پرداخت میکند. لنجداران نیز به علت رونقِ کم صیادی، حق بیمه سایر صیادان را پرداخت نمیکنند.
ذخیره آبزیان خلیجفارس
در کشورهای حوزه خلیجفارس برای حفظ و بازیابی ذخیره آبزیان دریا در محدوده آبهای سرزمینیشان، در برخی مناطق دریا برای مدتی معین، صید را ممنوع کرده و با پرداخت سوبسید لازم به صیادان آنان را در تامین مخارجشان کمک میکنند. صیادان نیز در عوض از صید در آن مناطق خوداری میکنند. به همین علت ذخیره آبزیان دریا تعادل خود را حفظ میکند. چنین سازوکاری باعث شده تا محدوده دریایی کشورهای عربی ذخیره آبزیان بهتر و بیشتر از آبهای سرزمینی ایران باشد. به همین دلیل وفور برخی ماهیها در آن مناطق که به علت صید بیرویه و کنترلنشده در این سوی مرز دریایی کم شدهاند، صیادان ایرانی را وسوسه میکند تا برای صید بهتر وارد آبهای عربی شوند، دستگیری، زندانی شدن صیادان و ضبط لنج آنها حداقل تبعات این کار است.
مرگ بچه ماهیها بر اثر اکتشافات و لرزهنگاری نیز از دیگر دلایل کاهش ذخیره آبزیان در کشور به شمار میرود. اگرچه این موضوع توسط مراجع رسمی تایید نشده اما صیادان میگویند در مناطقی که سکوهای نفتی برپا شده و یا لرزهنگاریهای شرکت نفت انجام شده ، جمعیت ماهیان کم شده است. اما صیادان بیشتر از هر دلیل دیگری، کمبود ذخیره آبزیان و کسادی کسب کارخود را در صیدهای غیرقانونی و بدون مجوز و از همه مهمتر صید ترال میدانند. (ترال نوعی صید با تورهای ریزبافت است که توسط دو شناور در دریا کشیده شده و همه آبزیان حتی بچهماهیها و آبزیان غیرخوراکی را از کف دریا جمع میکند.) صیدهای صنعتی و مکانیزه در کنار صید ترال، رقبایی هستند که صید سنتی ماهیگیران جنوب نه تنها نمیتواند با آنها رقابت کند، بلکه ذخیره ماهی و میگو دریا را نیز به خطر انداخته است. از همه دردناک تر اجازه رسمی نهادهای ذیربط به صید مکانیزه کشتی های کشورهای دیگر در آبهای سرزمینی در چند سال اخیر وضعیت را از این هم بغرنجتر کرده است. (البته بعد رسانهای شدن این موضوع فعلا جلوی این مدل یغمای سرمایه کشور گرفته شده است).
صیادان معتقدند با محدود کردن مجوز صید و جلوگیری از صید ترال میتوان ذخیره آبزیان را حفظ کرد.
به نظر میرسد روند کنونی حاکم بر صید و صیادی نه تنها معیشت بخش عظیمی از ساکنان بندر را که از این طریق امرارمعاش میکنند به خطر انداخته بلکه باعث شده یکی از سالم ترین مواد غذایی یعنی محصولات دریایی نیز کم کم راه خود را خود را از سفره مردم جدا کند.